رادمهررادمهر، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 26 روز سن داره

رادمهر

یادش به خیر...

یادش به خیر رادی رادان... پارسال یه هچین روزایی بود که برای اولین بار صدای قلبت رو شنیدم و تو صفحه مونیتور تو رو دیدم... یادته؟ او موقع ها من داشتم این شکلی می شدم: و تو اون موقع ها یه لوبیای کوچولو بودی... همه به من می گفتن مامان لوبیا... اون وقتا روزا رو با بابا جون می شمردیم که ببینیم تو کی می آیی می گفتیم اوووووه کو تا اردیبهشت 90... شاید بلندترین پاییز و زمستون عمرمون بود... مگه تموم می شد؟... من و بابا جون دونه دونه روزا رو می شمردیم .... گذشت.... اما دلم برای اون موقع ها تنگ می شه... برای اولین لگدای کودکانه ات... برای اولین چرخیدنت تو دلم ... برای اون روزی که دکی گفت شما پسری (وای چه روزی بود اون روز... ) برای اون شبی که با ب...
28 مهر 1390

خواب می دیدم بچه شدم...

خواب می دیدم بچه شدم مثل گل باغچه شدم پیرهن چین چین پوشیدم دنبال توپم دویدم اما وقتی بیدار شدم دیدم که بچه نیستم یک گل باغچه نیستم خودم یه بچه دارم گل توی باغچه دارم بچه ی من گل منه قمری و بلبل منه ...
25 مهر 1390

خوشمل ترین آواز جهان...

این قشنگ ترین آواز دنیاست... راست می گم... من که از شنیدنش مست می شم... دیوونه می شم... می رم پیش فرشته ها و برمی گردم... چه آوازی؟ همون آواز قشنگی که تو موقع خوردن غذا یا شیر با خودت می خونی... بهههههه بههههه... هووووم... به به... امممم امممم... ممممممم ممممممم.... خودتم خوب می دونی که من چقدر این آوازتو دوست دارم برای همین نصف شبا که تا صبح 5 تا 6 بار بیدارم می کنی تا شیر بخوری برام این آوازو می خونی تا بهت غر نزنم و بهم خوش بگذره... می گذره... با اون صدای ناز تو خوش می گذره... مهم نیست که ساعت 3 نصفه شبه یا 5 صبح... مهم نیست که من چقدررررررررررر خسته و خواب آلودم... مهم نیست که چقدررررررررر از بی خوابی سر گیجه و سر درد دارم... مهم ا...
21 مهر 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به رادمهر می باشد